دستمال کاغذی
میخوام قضیه دستمال کاغذی و غزل رو بگم
غزل چند روز پیش یه تیکه دستمال کاغذی تقریبا بزرگ رو برداشته بود و اونو تو بینی خودش کرده بود
حالا هر کاری میکرد نمیومد بیرون کلی عطسه زد تا وقتی اومد بیرون تو این مدت منو نزدیک خودش هم نمیذاشت ما هم فقط میخندیدیم آخه چرا دستمال کاغذی رو تو بینی خودش کرده بود خدا میدونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی